بیقراری های آرام قلبم
وقتی مادر شدی دیگر قلبت آرامش ندارد . گاه چنان از عشق و هیجان پر میشود که دیگر تند ترین ریتم دنیا هم به پای ریتم ضربان قلب تو نمیرسد و گاهی چنان از درد فشرده میشود که شک میکنی از اینکه توان ادامه داشته باشد. این روزها قلبم میان گریه های و بی تابی های دخترک چنان بی تاب و توان شده است که خودم هم نمیدانم چگونه است که اشکانم جاری نشده اند شاید این هم از معجزات مادر شدن است . دخترک همچنان درگیر دندان هایش و من از دخترک درگیر تر . تمام مدت روز تنش داغ است اما تب ندارد .صبح ها کمی میخندد و حرف میزند و قلب من نیروی تازه میگیرد برای شب هایی که تا نزدیک صبح بیدار است و اشک میریزد و هیچ چیز هم انگار دردش را تسکین نمیکند .تمام لثه پایین متورم شده اس...